قسمت 7 :
تقریبا کارشون تمام شده بود که....
یونگی:جین هو اونجایی؟
جین هو و طراح با هم داد زدن:نیا داخل!
یونگی:چرا؟چیزی شده؟
طراح:نه نه فقط صبر کن....نیای داخل یه وقت!!
وبعد به جین هو نگاه کرد:زود باش...زودباش اینو بپوش
جین هو کتی رو که طراح بهش داده بود رو سریع پوشید و زیپش رو بست:خوب بیا داخل
یونگی:اومد داخل و با تعجب به اطراف نگاه کرد:شماها داشتید چیکار میکردید؟
طراح:چی.. ما؟هیچی....
جین هو:اره...کاری نمیکردیم....
یونگی:پس چرا گفتید نیام داخل؟نکنه شما دوتا با...هم...
طراح:یااااااااا!!!ببینم تو داری با من بحث میکنی؟برید سر صحنه تا ریئس نیومده هر سه تامون رو بکشه
یونگی یه پوزخند معنی دار بهش زد و گفت:بیا بریم زود باش لیدر منتظرته....
جین هو:باشه...بیا بریم
صحنه ی فیلم برداری:
هیونگ:اومدید؟خوب دیگه بریم...
دستیار کارگردان به هر کدوم از پسرا یه جام مشروب داد و به جز جین هو و هیون همه نشستن اون دوتا هم بالای سرشون ایستادن و جام هاشون رو نزدیک لبشون گرفتن
کار گردان:اماده...1...2...3 و اکشن
.
.
بعد از ضیط تبلیغ مدیر کانگ اومد پیش پسرا:خسته نباشید ...کارتون عالی بود...جین هو تبریک میگم بخاطر اولین تبلیغت....
جین هو:ممنونم مدیر کانگ
مدیر کانگ:خوب تا نیم ساعت دیگه میریم واسه عکس برداری
جونگی:پس بریم کافی شاپ
هیونگ:موافقم بریم....
اونا توی کافی شاپ نزدیک کمپانی رفتن و سر میز نشستن!!!
گارسون:چی میل دارید؟
جونگی:اب هویج بستنی
هیونگ:اب پرتفال
جین هو:ویسکی
کیو با تعجب:این موقع روز میخوای مشروب بخوری؟؟؟
جین هو:اهمممم...به یه گیلاس که مست نمیشم
هیون:قهوه!
کیو:منم قهوه
یونگی:فقط اب..ممنونم
گارسون:بله متوجه شدم...
اونا مشغول صحبت با هم بودن و جین هو هم با موبایلش بازی میکرد که....
هیونگ:جین هو!....ببینم اون دوست دختر تو نیست؟جویونگ؟
جین هو:جویونگ؟کجاست؟
جونگی:دوست دخترته؟پس اون پسره کیه کنارشه؟
جین هو برای این که سه نشه پاشد رفت پیش جویونگ و اون پسره
جین هو:داری این جا چیکار میکنی؟؟
جویونگ:جین هو!تو این جایی؟
جین هو یه چشمک بهش زد و با چشماش به طرف پسرای دابل اس اشاره کرد و بعد با عصبانیت گفت:داری چه غلتی میکنی؟این پسره کیه؟؟
-جویونگ ..!این عضو جدید دابل اس نیست؟تو میشناسیش؟
جین هو:این دوست دختر منه...!
جویونگ:اوپا...!اوپا...ما فقط داشتیم حرف میزدیم باور کن...
جین هو:خفه شو!دیگه تمومه...حق نداری دیگه بهم زنگ بزنی و نزدیکم بیای
و بعد از کافی شاپ بیرون رفت
هیونگ:من میرم پیشش...
و بعد از جاش بلند شد و رفت بیرون...!
جویونگ هم دنبال جین هو رفت
جونگی:اینم با این دوست دختر پیدا کردنش
هیون:من که دلم خنک شد...
کیو داشت فکر میکرد:چرا این طوری برخورد کرد؟اون که ....
یونگی:داداش کجایی ؟یک ساعته داریم صدات میکنیم
کیو:اها..!ببخشید نشنیدم...چی شده؟
هیون:پاشید بریم...5 دقیقه دیگه باید تو سالن عکاسی باشم
کیو:باشه بریم...
جونگی:من هنوز اب هویج بستنیم رو کامل نخوردم
یونگی:پاشو بریم بابا شب تو خونه خودم برات درست میکنم
جونگی:باشه ...پس قبوله
هیونگ:جین هو!جین هو!صبر کن
جویونگ:اوپا!اوپا...من بهت توضیح میدم
جین هو هم دید هیونگ داره دنبالشون میاد با عصبانیت به سمت جویونگ برگشت:نمیخواد توضیح بدی....برو کنار تا یه کاری دستت ندادم
هیونگ:جین هو!اروم باش...
جین هو:برو گمشو ...
جویونگ هم سرش رو پایین گرفت و رفت
هیونگ کنار جین هو ایستاد و دستش رو روی شونه ی اون گذاشت:حالت خوبه؟
جین هو:خوبم داداش!بیا بریم...الان عکس برداری باید شروع شده باشه
هیونگ:مطمعنی حالت خوبه؟میخوای برنامه رو بندازیم عقب
جین هو: نه داداش نمیخوام با لیدر مشکل پیدا کنم...بیا بریم
هیونگ:باشه پس بریم
سالن عکاسی:
جونگی:لی جین هو انگار بد جوری ضد حال خوردی نه؟
جین هو:بهتره ساکت باشی
هیون:چرا؟حرف حق تلخه؟
یونگی:مدیر اومد بچه ها!!!
مدیر و عکاس ها اومدن و پسرا هم مشغول عکس گرفتن شدن
ساعت نزدیک 4:30 بود که کارشون تمام شد
جونگی:ااااااااخ من دارم از گشنگی میمیرم....بریم یه چیزی بخوریم
هیون:اره موافقم بریم
جین هو:شماها برید....من به خواهرم قول دادم ناهارو با هم بخوریم
هیونگ:راستی جین هو!تا شب پیش خواهرت میمونی؟
جین هو:اره داداش چطور مگه؟
هیونگ:خب پس شب که خواستی بیای کلوپ اونم با خودت بیار
جین هو:بیارمش کلوپ؟
هیونگ:اره اونجا که غیر از ما و رقصنده ها کسی نیست...اذیت نمیشه تازه با هم اشنا میشیم
جین هو:باشه...پس شب میبینمتون...فعلا خدافظ
جونگی:چرا دعوتش کردی؟
هیونگ:خواهرش خیلی بانمکه...با این که خارجیه ولی خیلی شبیه کره ای هاست
یونگی:واقعا؟پس واجب شد ببینیمش
هیون:بسه دیگه!حتما اونم به دختر خسته کننده مثه برادرشه
هیونگ:مطمعنم نظرت عوض میشه
کیو:خوب بیاید بریم دیگه...
خونه ی رها و جین هو:
جین هو:منم باز کن
رها:باشه بیا بالا
جین هو اومد توی خونه!!!
رها:سلام...چقدر دیر کردی؟
جین هو:ببخشید ..!اخه بعد از ضبط تبلیغ باید واسه عکاسی میرفتیم
رها:چیزی خوردی؟
جین هو:نه!تو چی؟
رها:نه چون دیر صبحانه خوردم گرسنم نشد..
جین هو:من که خیلی گشنمه...بریم بیرون غذا بخوریم...بعدشم میریم خرید
رها:خرید؟گفتی فردا میریم
جین هو:اره ولی باید واسه امشب لباس بگیریم
رها:امشب؟مگه امشب چه خبره؟
جین هو:یه سورپرایزه ...زود حاضر شو تا نظرم عوض نشده!!! فن کلاب دابل اسی 2...
ما را در سایت فن کلاب دابل اسی 2 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : hana hana-park بازدید : 288 تاريخ : جمعه 21 فروردين 1394 ساعت: 4:34